براي اينكه عادت خنده و حس طنز و مزاح را در وجودمان پرورش دهيم،
ضرورت دارد كه بدون توجه به سن و سال با كودكي كه در درون ما آشيان
دارد، دوباره آشنا شويم. ما اغلب تمايل داريم رشد سن و سال را با جدي شدن
مترادف بدانيم، گويي رسيدن به مرحله بلوغ به مفهوم خفه كردن خندههاي
كودكانه است! سخنران مورد علاقه ما فردي است كه طنز و مزاح را به
سخنانش ميآميزد، بخصوص افرادي كه به جاي خنده به كارهاي ديگران،
به خود ميخندند. بطور كلي استادان شوخ طبع بيشترين توجه و احترام ما را
به سوي خود جلب ميكنند.اين كسان بدون توجه به اينكه شيمي، رياضيات و يا
ادبيات تدريس ميكنند، نكات خنده آور را با مطالب درسي ميآميزند. ما از
مصاحبت و معاشرت با افرادي كه بتوانند اغلب بخندند و همين واكنش را در ما
برانگيزند بيشتر لذت ميبريم. به اعتقاد فرانسوا ولتر فيلسوف شهير فرانسه،
در خنده نوعي شادي و نشاط وجود دارد كه با تحقير و خشم ناسازگار است.
وقتي ميخنديم تقريبا تبادلات شيميايي جسم خود را تغيير ميدهيم. خنده موجب
ترشح پپتين و آندروفين در خون شده و ميتواند تاثيرات شفا بخش معجزهآسايي
را بر روي جسم ما پديد آورد. آيا تفاوت تركيب شيميايي اشك غم نسبت به
تركيب شيميايي اشك شادي از نظر ما جالب توجه نيست؟!
پس بياييم.................
1- اوقاتي را به مشاهده روابط بچه ها با يكديگر اختصاص دهيم و ببينيم
آنها چقدر ساده در بازيهايشان با يكديگر ميخندند.
2- اگر برچسب فردي جدي را بر خود نهادهايد و يا شخصيت خود را فاقد
طنز و مزاح ميدانيم، از همين حالا اين نگرش را تغيير دهيم.
3- با تلاشي آگاهانه، خنده را به اعمال و رفتار هر روز خود بياميزيم.
4- تا ميتوانيم انگيزههاي خنده آور را به زندگيمان جذب كنيم مانند
حضور در برنامههاي كمدي و ديدن فيلمهاي شاد و كنسرت.
5- با روحيه جدي و سختگير خود مبارزه كنيم.